۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

درباره ی «پان فارسیم» و «پان ترکیسم» در بالاترین (به سان آینه ی مجازی جامعه ی ما)

مرزهای زبان من، مرزهای جهان من است (لودویک ویتگنشتاین)

انگیزه ی این نوشته، لینک هایی است که مرتب در بالاترین درباره ی «پان فارسیم» و «پان ترکیسم» مطرح می شوند و غالباً بیش از آنکه به هیچ بحث سازنده ای منجر شوند جولانگاه فوران احساسات علیه «آنها» و تخاصم و هتاکی های ناشایست هستند. در اینجا قصد من این نیست که یکی از طرفین را متهم کنم یا نتیجه‌گیری قطعی داشته باشم. بلکه قصد دارم مقدمه ی مختصری بگویم از آنچه از چشم انداز کلی این تخاصم ظاهراً حل نشدنی می فهمم و همین‌طور نتیجه ی اسف بار این تخاصم برای جنبش ضد دیکتاتوری جاری. به این امید که این مختصر فضایی را برای بحث آزاد جهت روشن‌تر شدن دیدگاه‌ها در مورد مطالبات اقلیت ترک زبان ایران باز کند.


یک طرف افراطی ماجرا (یعنی اکثریت قاطع کاربران بالاترین) هر گونه مطلبی را که دورترین اشاره‌ای به «پان فارسیم» یا «شونیسم فارسی» یا حتی «هویت طلبی» داشته باشه بی درنگ با سیل منفی هایشان بمباران می‌کنند. این گروه شکوه می کنند که این واژه‌ها فقط جعلیات یک عده «پان گرگیست» بی‌هویت هستند. به نظر این گروه این لینک ها خیلی بیش از آنچه نشانگر واقعیت حضور سیاسی «جدایی طلبانه» در جامعه ی ترک زبان ایران باشد، روی اینترنت بروز می یابد و چه بسا سرنخ خیلی شان به مزدوران وزارت اطلاعات ج.ا و یا جدایی طلبان مقیم خارج کشور برمی‌گردد. این گروه به درستی استدلال می‌کنند که هر دو دسته ی اخیر سود واضحی از جدایی افکنی و القای دعوای ترک و فارس می برند. این‌ گروه اغلب با همین استدلال هر گونه اشاره به «شونیسم فارسی» یا حتی خواست «زبان مادری»‌ را مستحق جهاد اینترنتی و سرکوب بی محابا می بینند. برای این گروه همین که خامنه ای و خیلی از زمامداران این سرزمین از محمود غزنوی تا علی خامنه ای اصلاً ترک زبان بوده اند کافی است تا ثابت کنند که «شونیسم فارسی» یک جعل بی‌پایه ی تاریخی است. ستم به ملیت ها هیچ محلی از اعراب ندارد و «پان فارسیم» ملعبه ی دست «پان گرگیست ها» برای بلعیدن بخش‌هایی از «مرز پر گهر». برای این دسته، مسأله ی هویت طلبی ترک ها (و سایر اقلیت‌های زبانی) محتملاً مقدمه ی تجزیه ی کشور و در بهترین حالت مشکوک و بی موقع است.



طرف افراطی دیگر ماجرا کسانی هستند که راه حل قطعی و نهایی رفع تبعیض های تاریخی روا شده بر مردم «آذربایجان جنوبی» و شکوفایی این خطه ترک نشین را فقط و فقط در جدا شدن از «حاکمیت فارس ها» می‌بینند. برای این دسته، مبارزه ی جاری با دیکتاتوری جمهوری اسلامی «دعوای فارس ها» است که «به ما ربطی ندارد». برای این گروه، نتایج «تراختور» در لیگ فوتبال یا حاشیه های خواننده‌های ترکیه به مراتب مهم‌تر از وضعیت جنبش ضد دیکتاتوری و زندانیان سیاسی در تهران است. حتی تأکیدهای مکرر افراد شاخص جنبش مثل موسوی بر اهمیت زبان‌ها و فرهنگ های اقلیت کشور هم در بهترین حالت برایشان غیرجدی و باور‌نکردنی و به اغلب احتمال حقه‌بازی فارس ها تعبیر می شود. این دسته سقف پتانسیل جنبش «فارس ها» برای احترام به هویت اقلیت‌های زبانی را در دوره ی موسوم به «اصلاحات» می‌بینند و اعتراضات پیامد کاریکاتور توهین آمیز روزنامه ی ایران را بزنگاهی تاریخی که جدایش «ما» از «فارس ها» را برای همیشه رقم زده است. این دسته پیشگامی مبارزات آزادیخواهانه ی مردم آذربایجان از صدر مشروطیت تا انقلاب ۵۷ را نمونه‌هایی از همین «کلاهبرداری» فارس ها تلقی می کنند: ترک ها خون دادند تا فارس ها حکومت کنند: اشتباهی که هرگز نباید تکرار شود.

طرفین تلاشی برای فهم نگرانی ها و دغدغه های هم را لازم نمی بینند. جدل بر سر تعریف واژ های انتزاعی مثل «شوونیسم» و «پان فلان» است و پرتاب هر چه محکم تر برچسب های محکوم کننده به سمت «دشمن». تبعا با این رویکرد بین این دو نگرش بحث سازنده ای نمی‌تواند در بگیرد. گروه اول با منفی دادن را یک جور عمل «میهن پرستانه» می یابند. تقریبا شرطی شده اند که فارغ از اینکه متن چیست با دیدن واژه هایی مثل «شوونیسم» یا «آذربایجان جنوبی» منفی بدهند. تلاشی برای همدلی بسیار نادر است. بنابرانی سرونوشت این لینک ها از پیش تعیین شده است. امتیاز منفی بیش از مثبت. و یک ستون از جدل چندین میهن پرست عصبانی با لینک دهنده ی بیچاره و احتمالا یکی دو نفر که سعی در نگاه همدلانه به دغدغه ی مطلب دارند و که با معیارهای «میهن پرستان»‌ احتمالا خائن، «بی غیرت» یا حتی نفوذی دشمن محسوب می شوند.

به علاوه نگاه گروه اول به ترک ها صرفاً ابزاری و عمدتاً تحقیرآمیز است: «ستار خان»‌و «باقرخان» برای این خوب هستند که «رگ غیرت» ترک ها را برآورند تا بلکه به جنبش بپیوندند. تبعا با چنین نگرشی موفقیتی هم نصیب این دسته نمی‌شود و نشد. گروه دوم هم جنبش جاری را فقط به عنوان محملی برای طرح مطالبات (چه «هویت طلبانه» و چه «جدایی خواهانه» می بینند. البته معلوم نیست چه کسی باید این مطالبات رو بر آورده کند. در هر حال نکته ی دردناکی که برای من روشن به نظر می‌رسد این است که بازنده ی واقعی این دعوا همان مردمی هستند که با هر زبان و آرمان سیاسی که داشته باشند الان در یک زندان به وسعت کل ایران اسیر دیکتاتوری جمهوری اسلامی هستند.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

گزارش مراسم های روز جهانی کارگر در نقاط مختلف ایران

بیانیه رسمی شماره 3 شورای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر سال 89
به ضمیمه گزارش شورای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر سال 89 از وقایع و برنامه های روز کارگر در شهرهای مختلف ایران

کارگران و عموم مردم مبارز!

همان طور که در دو بیانیه ی پیشین این شورا آمده بود، روز اول ماه مه امسال، فرصتی دیگر بود برای رساندن صدای اعتراض کارگران و بیان خواسته های ایشان.
کارگران ایران هم زمان با دیگر هم طبقه ای های خود در سراسر جهان، در حد توان و علی رغم سرکوب گسترده در مراسم های این روز شرکت نمودند. در گزارش ذیل قصد داریم با رویکردی واقع بینانه سطح شرکت کارگران در مراسم های این روز و نیز سطح سرکوب گری حاکمیت سرمایه داری در ایران را پیش روی همگان قرار دهیم.
در برخی مناطق مراسم ها مطابق فراخوان این شورا و در دیگر نقاط مطابق ابتکار عمل و ملاحظات محلی مراسم برگزار شده است. نوع شعارها و اعتراضات انجام شده غالباً در اعتراض به بی حقوقی هایی چون حقوق معوقه، سطح پایین دستمزد، حذف یارانه ها و از این قبیل بوده است.عواملی همچون زمان کم برای تبلیغ، امکانات و رسانه های محدود برای نشر فراخوان یا فراخوان ها، تفاوت در زمان و مکان های اعلام شده توسط منابع مختلف، از جمله عواملی بوده است که در کمیت و کیفیت شرکت کنندگان در مراسم ها اثرگذار بوده است. از جمله در اقدامی توسط صدای امریکا و از زبان سازگارا، کل مراسم به بوق زدن در ساعت یازده تقلیل داده شد و سعی در تحریف خواسته ها و مطالبات شد و یا رادیو فردا ساعت مراسم را، ساعت یازده صبح اعلام نموده بود.
اما دو عامل اساسی و پُر وزن در نحوه و سطح برگزاری مراسم های اول ماه مه - و دیگر جنبه های مبارزاتی کارگران - همانا سرکوب گسترده و افسارگسیخته ی حاکمیت سرمایه داری از یک سو و سطح آگاهی طبقاتی و سطح مبارزات جنبش کارگری از سوی دیگر است. هر گرایش فکری، خود درک خاص خود را از میزان وزن واقعی این دو فاکتور دارد. امیدواریم گزارش این شورا، در تحلیل جریانات کارگری برای واقعی دیدن وزن هر کدام از این دو عامل مفید واقع شود. اما ما در اینجا قصد تحلیل و اظهار نظر در این زمینه را نداریم و به انجام گزارشی عینی و تا حد توان خود تکمیل، از اتفاقات و مراسم ها بسنده می کنیم.
همچنین در اینجا لازم می دانیم ضمن تشریح یکی از اهداف اصلی اقدامات این شورا، توضیحی به برخی ملاحظات، نگرانی ها و نقد هایی که به هنگام انتشار بیانیه های یک و دو این شورا از جانب برخی جریانات کارگری شده بود، اضافه کنیم.
از جمله نگرانی ها، مساله توازن قوای کارگران در مقابل حاکمیت و احتمال سرکوب و دستگیری و " هزینه ی " بالایی که پاسخ به فراخوان ما می توانست در پی داشته باشد، بود.
این شورا تلاش نمود با مطالباتی نمودن شعارها و اعتراضات، تا سر حد توان خود جنبه ی طبقاتی سمت و سوی اعتراضات و تجمع های روز جهانی کارگر در ایران را تقویت نماید. به جای بی عملی و یا وادادن میدان عمل به جناح های سرمایه داری اعم از اصلاح طلبان و یا اصولگرایان و یا جناح های سازشکار موجود در جریانات کارگری، ما این وظیفه را بر خود مبرم دانستیم که با طرح مشکلات مختلف سیاسی-اقتصادی-اجتماعی موجود در جامعه ی سرمایه داری ایران و طبعا در سطح جهان، بر رویکرد رادیکال و کارگری و طبقاتی و بر لزوم تشکل محوری مبارزات توسط کارگران تاکید کنیم. ما بر این نکته ی اخیر کراراً در بیانیه شماره دو تاکید کردیم که کارگران راهی جز مبارزه با ابزار تشکل های مستقل کارگری ندارند.
خوشبختانه تا حدی بیش از انتظار ما، بیانیه ی شماره یک و دو این شورا مورد استقبال گروه ها و جریانات مدافع طبقه ی کارگر قرار گرفت. با حمایت رسانه ای، تبلیغی و انتشاراتی آنان این بیانیه ها در سطح وسیعی منتشر شد و به عنوان یک جایگزین رادیکال به جای تمامی این همه مفاهیم و راه حل های ارائه شده توسط جناح های سرمایه داری - و مثلاً اصلاح طلبان و رسانه های غربی حامی آنان - توانست طرح گردد. اگر نه در همه جا، اما در میان بخش های گسترده ای از عموم مردمی که از طریق اینترنت خوراک های شبانه روزی لیبرالی و نو لیبرالی به خوردشان داده می شود، این بیانیه ها مطرح گردید و به اندازه ی خود چالش برانگیز شد. تا جایی که اصلاح طلبان و "سبز ها" از درج کامل بیانیه ی شماره دو هراسیدند و آن را سانسور نمودند. اما نتوانستند از رسمیتی که این بیانیه با حمایت جریان های کارگری یافته بود، بگریزند و بالاخره ناچار شدند دست کم به انتشار این بیانیه اشاره کنند.از طرفی ما تا حد توان توانستیم با ارائه تحلیلی از وضعیت روز به پیشنهاد راه حل های رادیکال بپردازیم و این در حالی بود که علاوه بر سرکوب و فریب ِ جناح سرمایه داری در اردوی اصولگرایان ، جناح سرمایه داری ِ اصلاح طلبان و در راس آنان موسوی و کروبی تلاش نمودند با تبریک نامه های دغل کارانه ی خود به مناسبت روز جهانی کارگر ، ضمن تقلیل و تحریف مطالبات کارگری ،کارگران را دعوت به مبارزه برای بازگشت به قانون اساسی جمهوری اسلامی نمایند !
کار گروهی و قوی بخش انتشار شورا، در کنار حمایت گسترده ی جریان های کارگری در خارج و داخل منجر به طرح شعارهای طبقاتی، و راه حل ها و گزینه های سوسیالیستی مخصوصاً برای جوانان گردید.
تا اینجای کار ما به هدف اولیه خود رسیده بودیم.
اما گزارشی که در پی می آید نشان دهنده ی این است که مراسم ها و تجمعات برگزار شده در این روز تا چه حد مطابق هدف ما برای طرح خواسته ها و راه حل های رادیکال آن و جلوگیری از سم پراکنی جریانات اصلاح طلب یا اصولگرا برای "تعویض" مطالبات و راه حل ها با انواع سرمایه داری آن، برگزار شده است. در حد قد و قواره ما و بدنه ی کارگری که به این شورا اعتماد داشتند، بخشی از این هدف نیز برآورده شد، اما ما قصد اغراق در هیچ وجهی از آن را نداریم و امید داریم با گسترش اتحاد میان نیروهای رادیکال در جنبش کارگری هر روزه با قدرت، کمیت و کیفیت بیشتری با سازماندهی سوسیالیستی مبارزات کارگری و از جمله برپایی مراسم اول ماه مه، به انجام وظایف طبقاتی خود دست یازیم.
امید که بدنه ی کارگری رادیکال و پر تعداد تری در آینده ی نزدیک ِمبارزات، وظایف سنگین تری را بر عهده بگیرد و بدون شک ما نیز به عضو کوچکی از آن، در انجام سهم خود شتاب خواهیم کرد.
و بالاخره از تمامی خانواده هایی که در هر کدام از مراسم های روز جهانی کارگر، فردی از خانواده ی آنان دستگیر شده است درخواست می کنیم با ارسال اسامی این عزیزان (از جمله 15 نفر دستگیر شده در تهران و در مقابل وزارت کار) و سه نفر دستگیر شده در شهر سسندج ،به ما یاری نمایند تا با ایجاد یک کمپین اعتراضی سراسری برای آزادی هر چه سریع تر این عزیزان تلاش نماییم.
در پایان این شورا ضمن حمایت خود از حرکات اعتراضی این روزها توسط معلمان (که خود یکی از اقشار طبقه ی کارگر هستند)، بار دیگر بر لزوم پیوند و اتحاد میان جنبش های مختلف دیگر از جمله زنان، دانشجویی، حقوق کودک تاکید می نماید و از همه ی فعالینی که در برگزاری مراسم و اعتراض های روز جهانی کارگر تلاش نموده اند تشکر می نماید.
این شورا خواستار آزادی بی قید و شرط تمامی دستگیر شدگان مراسم روز جهانی کارگر می باشد و برای آزادی این عزیزان از هیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد.
این بیانیه را با یادآوری بخش پایانی بیانیه های پیشین به پایان می بریم که ما کارگران را دعوت به طرح اعتراضات و مطالبات در هر فضا و امکان و با محوریت مبارزات اگاهانه و تشکل محورانه می نماییم.
هر روز، روز جهانی کارگر است و کارگران باید با تقویت و یا ایجاد تشکل های مستقل طبقاتی خود برای پیشبرد خواسته های خود تلاش و مبارزات خستگی ناپذیر کنند.

زنده باد همبستگی جهانی طبقه ی کارگر
پیش به سوی ایجاد تشکل های مستقل طبقاتی کارگران

شورای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر سال 89
اول ماه مه 2010 - یازده اردیبهشت 1389


**********

گزارشی که در پی می آید حاصل گزارشات واصله به شورا تا پایان روز اول ماه مه - یازده اردیبهشت – می باشد. بخش اعظمی از این گزارشات به طور مستقیم به شورا گزارش شده است، اما بخش هایی از آن نیز از منابع دیگر اخذ شده است:

گزارش مراسم روز جهانی کارگر سال 89


در تهران، اطراف میدان انقلاب از صبح در محاصره ی نیروهای امنیتی اعم از یگان ویژه، پلیس و لباس شخصی ها ی اطلاعاتی درآمده بود (فیلم منتشر شده توسط شورا). همچنین صدها تن از نیروهای امنیتی در ورودی وزارت کار، تا خیابان بهبودی، به سمت شمال، خیابان جیحون تا آذربایجان و آذربایجان تا رودکی، تمامی خیابان های اعلام شده توسط شورای برگزاری برای مراسم را به محاصره در آوردند؛ (مراجعه شود به فیلم منتشر شده توسط شورا). در بخش شمالی محوطه ی وزارت کار نیز چندین ماشین سرکوب و صدها نیروی امنیتی آماده به حمله حضور داشتند. همچنین در محوطه ی پلیس راهنمایی رانندگی نبش تقاطع انقلاب-رودکی در حدود بیست ماشین یگان ویژه ی سرکوب آماده به حمله بودند و نیروهای آنان نیز در حالت آماده باش به سرمی بردند. در یک مرحله موتور سواران سراپاپوشیده، به صورت چراغ روشن به قصد ارعاب مردم و ضرب و شتم حاضرین در پیاده روهای خیابان های مسیر برنامه به حرکت درآمدند. در ساعت شش و نیم عصر هنگامی که تعدادی از حاضرین شعارهای اعتراضی سر دادند، مورد حمله ی نیروهای سرکوبگر قرار گرفتند. برخی شعار های آنان بدین قرار بود: "مرگ بر دیکتاتور"،"کارگر زنده باد ". (مراجعه شود به فیلم منتشر شده توسط شورا) .هم چنین در ابتدای خیابان جیحون شعارهای " آزادی و عدالت این است شعار ملت " سر داده شد که جمعیت مورد تهاجم نیروهای سرکوبگر سرمایه داری اسلامی قرار گرفت. نیروهای سرکوب حتا به ضرب و کتک کاری تعدادی از زنان مسن پرداختند. هم چنین در محل مراسم و در مقابل وزارت کار در حدود 15 نفر که اکثرا جوان بودند توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند و توسط ماشین مخصوص که نوعی زندان متحرک است از مسیر منتهی به میدان انقلاب به مکان نامعلومی منتقل شدند.
در میدان فاطمی نیز نیروهای امنیتی روبروی وزارت کشور مستقر شده بودند و در یک مرحله اقدام به حمله به تجمع کنندگان حاضر در محل نمودند.
در میدان آزادی، رانندگان تاکسی برای اعلام حمایت خود از سوار کردن مسافرین خودداری کردند.
در مقابل مجلس سرمایه داری در بهارستان نیز، حاضرین در محل مورد ضرب و شتم انبوه نیروهای حاضر در محل قرار گرفتند.
در مجموع با توجه به گزارشات واصله و یا مشاهدات، جمعیتی که موفق شدند علی رغم حضور گسترده ی نیروهای سرکوب در سه مکان ِ یاد شده، حاضر شوند جمعیتی بالغ بر سه هزار نفر بوده است.
در اهواز و در مقابل اداره کار آن شهر تعداد کثیری از کارگران به ویژه کارگران لوله سازی اهواز تجمع کردند و به طرح اعتراضات خود از جمله 13 ماه حقوق معوقه ی خود، پرداختند. این مکان و هم چنین استانداری خوزستان توسط نیروهای سرکوب نیروی انتظامی و لباس شخصی ها درمحاصره بوده است.
در کرمانشاه تجمع مردم و کارگران در مقابل اداره کار این شهر برگزار گردیده است( جزئیات بیشتر واصل نشده است).
در سنندج و با حضور جمعی از کارگران، فعالین کارگری و خانواده هایشان مراسم با خواندن سرود انترناسیونال و سخنرانی و شعر خوانی و با قرائت قطعنامه ی سراسری تشکل های کارگری ایران پایان پذیرفت. هم چنین مراسم های دیگری در این شهر برگزار شده است که از جزئیات آن خبردقیقی به این شورا گزارش نشده است.
مراسمی نیز به همین ترتیب در روز جمعه و در شهر بانه برگزار گردیده است.
همچنین در سقز مراسم، در روز جمعه، با سخنرانی و از جمله توسط محمود صالحی و قرائت قطعنامه ی سراسری ده تشکل کارگری برگزار شده است.
در شیراز هم کارگران با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعار "سرنوشت سیاه"، "کارگر، روز بی کاری ات مبارک!" و "تا حقوق نگیریم، از پا نمی نشینیم"، در مقابل استانداری فارس تجمع کردند.
در کرمان نیرو‌های امنیتی برای پراکنده کردن کارگرانی که مقابل استانداری تجمع کرده‌ بودند، از گاز اشک‌آور استفاده کردند.
در قزوین، هزاران تن از کارگرانی که در ورزشگاه آن شهر گردهم آمده بودند، با شعار "کارگر اتحاد اتحاد"، علیه اخراج کارگران و سایر مشکلات کارگری مراتب اعتراض خود را اعلام کردند.
در ساعت حدود نه صبح، نمایندگان کارگران طی سخنرانی های خود خواستار پایان دادن به قرار دادهای موقت و رسمی شدن کارگران، حق بیمه، و سایر مشکلات کارگری شدند.
همچنین در شهرک صنعتی البرز تعداد کثیری از کارگران این شهرک در اعتراض به بی حقوقی هایی که بر آنان تحمیل شده است، دست به تجمع و اعتراض و سر دادن شعار زدند و به دلیل برخورد نیروی انتظامی، با آنان درگیر شدند.
در تبریز، صدها نفر از کارگران و مردم تبریز، جهت گرامی داشت روز جهانی کارگر، در مقابل اداره کار تبریز در خیابان امام خمینی، نیمه راه – راه آهن، تجمع کرده و کارگران حاضر در محل نیز، اعتراضات خود را آغاز کردند.
این تجمع از حوالی ساعت یازده صبح آغاز شده و صدها نفر در آن شرکت داشتند و درهر لحظه بر تعداد شرکت کنندگان افزوده می شد.
حاضران پلاکاردهایی در گرامیداشتِ روز کارگر و اعتراض به وضع موجود، در دست داشتند.
نیروهای انتظامی، سپاه پاسداران، بسیج و لباس شخصی ها، در منطقه حضور گسترده ای داشتند و بنا به گفته شاهدان عینی، بیش از 40 خودروی نیروهای نظامی و انتظامی، در آنجا مستقر شده بودند.
تعدادی از کارگران پیشرو عسلویه نیز، در مراسم تهران و در مقابل وزارت کار حضور یافته اند. خبری که به شورا ارسال شده حاکی از آن است که این کارگران تعدادی پلاکارد با شعارهای اعتراضی به همراه داشته اند تا در صورتی که فضا ی مراسم مناسب باشد، آن ها را بیرون آورند.
از تجمع هایی که در اصفهان و اراک خبر برگزاری آن به دست آمده ، جزئیاتی واصل نشده است


دانشجویان - مراسم هایی که در روز اول ماه مه توسط دانشجویان برگزار شده است :
در چند دانشگاه، دانشجویان به مناسبت روز جهانی کارگر دست به تجمع های اعتراضی زدند. از جمله در دانشگاه های تهران، بروجرد، مشهد، کرمان، آزاد تهران، علم و صنعت و شهرکرد.
در دانشگاه تهران شعارهای "دانشجو کارگر اتحاد اتحاد " و "مرگ بر دیکتاتور" و"دیکتاتور حیا کن دانشگاه رو رها کن" توسط دانشجویان سر داده شد. دانشجویان بعد از حدود ۲ ساعت تجمع اعتراضی به حضور احمدی نژاد، به قصد پیوستن به صفوف کارگران دانشگاه را ترک کردند.
در بروجرد و در روز جهانی کارگر در دانشگاه این شهر، کارگران و نمایندگان کارگران نیز شرکت داشتند. دانشجویان برای ابراز همبستگی و اتحاد، از کارگران برای این مراسم دعوت کرده بودند و با تاکید بر مطالبات کارگران، خواهان رفع تبعیض و ستم بر کارگران شدند. مطالباتی که دانشجویان بر آن تاکید داشتند، از جمله افزایش دستمزدها و ایجاد اشتغال و امنیت شغلی برای همه و افزایش امکانات رفاهی بود.
دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در بزرگداشت روز جهانی کارگر، علی رغم فضای سنگین سرکوب و کنترل دانشجویان امروز صبح در کلاس های درس شرکت نکردند و کلاس ها را تعطیل کردند. دانشجویان همچنین از گرفتن غذا از سلف سرویس دانشگاه امتناع کردند.
دانشجویان دانشگاه آزاد شهرکرد و دانشجویان دانشگاه آزاد تهران مرکز در روز جهانی کارگر و در حمایت و همبستگی با کارگران در این روز دست به اعتصاب غذا زدند.
دانشجویان دانشگاه علم و صنعت نیز در بزرگداشت روز جهانی کارگر و در همبستگی و حمایت از کارگران در سالن غذاخوری دانشگاه تجمع و سرود خوانی کردند. حراست دانشگاه به دانشجویانی که مراسم را آغاز کرده بودند حمله کرده و مانع پیوستن سایر دانشجویان به آنان شد.
پایان گزارش شورا
***********