نوشته سردار دکتر ذوالجناح1
روايت تنازع غرب با جهان اسلام، در جنگهای کلاسیک خلاصه نمی شود. غرب و بويژه آمريکا از همهی توانايی ها، امکانات و شيوهها در اسلامستيزی بهرهبرداری می کنند. در این زمینه توجه به تکنیک های ظریف جنگ نرم که در فیلمهای پرفروش هالیوودی به کار گرفته میشود بسیار حائز اهمیت است. محافل و اتاقهای فکر صهیونیسم بین الملل بارها از حربه ی سینما به عنوان بهترین روش لشکرکشی نرم به اذهان مردم جهان یاد کرده اند. یک نمونه ی قابل توجه از این هجمه ی نرم، فیلم جدید «چگونه اژدهایت را تربیت کنی» است که علیرغم ظاهر کودک پسند خود آکنده از حیلههای کثیف صهیونیستی و درواقع مانیفست دکترینال جدید استکبار برای فتح جهان و خصوصاً غلبه بر نظام اسلامی ایران است. در این مقال اختصاراً به افشای برخی محورهای اصلی این هجمه و واکاوی لایههای پنهان آن خواهیم پرداخت.
خلاصه ی داستان فیلم:
قوم وایکینگ سیصدسال است که با قوم اژدها در جنگی خونین به سر می برد. قهرمان فیلم پسری ضعیف الجثه از قوم وایکینگ به نام هیکاپ (سکسکه) است که بر خلاف درخواست پدر اصولگرای خود که از او میخواهد اژدهایی را به قتل برساند تا به جرگه ی امت وایکینگ پذیرفته شود، در طی یک حادثه ی مشکوک با یک اژدها (بی دندان) رابطه ی دوستی و مودت برقرار میکند. هیکاپ بال آسیب دیده ی بی دندان را ترمیم میکند و سپس او را رام میکند و به صورت وسیله نقلیه اختصاصی خود در می آورد. هیکاپ به وایکینگ ها میگوید که اژدهاها خود مقهور اژدهای بزرگ هستند و درواقع ما و اژدهاها دشمن مشترکی داریم باید به کشتار هم خاتمه دهیم و علیه آن دشمن متحد شویم. اما مردم وایکینگ دکترین او برای دوستی با قوم اژدها را رد میکنند و برای جنگ به سرزمین اژدها لشکرکشی می کنند. اژدهای بزرگ به راحتی لشکر وایکینگ ها را تار و مار میکند اما هیکاپ و دوستان اش از راه میرسند و اژدهای بزرگ را به شهادت میرساند و سپس وایکینگ ها در کمال آسایش به استثمار اژدهاها و بهره برداری از منابع اژدهایی سرشار آنان مشغول می شوند.
برای متخصصان آشنا با تحلیل دکترینال، داستان فیلم به خوبی گویای منویات شوم سازندگان است اما برای آگاهی برادران و خواهران بسیجی در چندمحور به رمزگشایی لایههای پنهان فیلم می پردازیم:
محور اول: سازنده ی فیلم
این فیلم توسط کمپانی «دریم ورکز» (=عملیات رویائی) تهیه شده است که نام آن به طرز مزبوحانه ای از نیات پشت اش پرده خبر می دهد. کمپانی عملیات رویائی، فیلمهایی همچون «شرک» (برای پراکندن شرک و الحاد) را در کارنامه ی سیاه خود دارد. لازم به ذکر است که پس از افشاگری های کوبنده ی دکتر حسن عباسی در مورد کمپانی والت دیسنی، محافل صهیونیستی که والت دیسنی را مهره ی سوخته ای جهت مهندسی افکار عمومی جهانیان دیدند با سرمایهگذاری در کمپانی های دیگر درصدد پیگیری نقشه های شوم خود برآمده اند. استفاده از تکنیک نمایش سه بعدی حربه ی جدیدی است برای رسوخ به ذهنهای معصوم جوانان ما. تکنیکی که با بودجه ی سرسام آور تخصیص داده شده از جانب پنتاگون فراهم شده است.
محور دوم: انطباق کامل با دکترینال «فتح نرم جهان»
آنچه بسیار قابل توجه است موقعیت روابط بین الملل در زمان عرضه ی فیلم است. در پی شکست مفتضحانه ی دکترین چنی-رامسفلد-ناتنیاهو در لشکرکشی غرب به عراق و افغانستان و شکست مزبوحانه ی اسرائیل در تجاوز به لبنان (حرب التموز)، اتاق فکرهای صهیونیسم به تکاپو افتادند و در نهایت دکترینال «فتح نرم جهان» را در دستور کار خود قرار دادند. طبق این دکترینال، چون قدرت نظامی استکباری از پس غلبه بر انرژی هسته ای متراکم در تک تک نیروهای سپاه، بسیج، حزب الله و القاعده برنمی آید باید به روشهای ظریفتر تبلیغات و مهندسی افکار عمومی برای رخنه، نفاق و نهایتاً شکست امت اسلام بهره گرفت. در همین راستا، پروژه ی «مهره ی سیاه» برای انتخاب یک سیاه پوست ظاهراً مسلمان زاده به ریاست جمهوری آمریکا را کلید زدند.
انتخابات ریاست جمهری اخیرآمریکا با تقلب چشمگیر در آرای رأی دهندگان مظلوم آمریکایی همراه بود که بعدها فرافکنی مهندسی شده ی آن را در فتنه ی عدهای فریب خورده و معلوم الحال موسوم به «سبزها» دیدیم.. به اعتقاد استراتژیست های صهیونیست، رنگ پوست اوباما و اینکه از خانوادهای مستضعف و آفریقایی آمده او را کاندید مناسبی برای فریب مسلمین جهان و پیشبرد نقشه ی صهیونیستی «فتح نرم جهان» خواهد کرد. دروغ پردازی درباره ی این مهره ی معلوم الحال چنان بود که حتی نام اصلی او را که «میکائیل کوهن» و از یهودیان اتیوپی بود به «باراک او-با-ما» تغییر دادند و وانمود کردند که اجداد این شخص مسلمان و متعلق به روستای «او-با-ما» ( از مناطق محروم و شهیدپرور استان بوشهر) هستند. این مهره ی سیاه صهیونیسم طبق نقشه ی از پیش تعیین شده از در دوستی با امت اسلام در آمد و «دست دوستی» خود را به سوی مقامات نظام اسلامی ایران دراز کرد. سخنرانی جنجالی و ریاکارانه ی او در حوزه ی معلوم الحال الأظهر نیز جزء همین سناریوی از پیش طراحی شده بوده است.
محور سوم: آموزش غیرمستقیم ذلت و عدم خشونت:
تأمل در نمادهای این فیلم گویای بسیاری از مطامع نهفته در آن است: قهرمان فیلم، هیکاپ، پسری ضعیف الجثه و بی دست و پاست که هیچ علاقهای به تعلیمات نظامی و جهاد ندارد. این فرهنگ سازی منحط آشکارا برخلاف رهنمودهای مقام معظم رهبری و رسول الله در مورد اهتمام جوانان به ورزش هایی چون تیر اندازی، جودو و اسب سواری است. مشاهده میکنیم که چگونه این حربه ی کمپانی «عملیات روانی» جوانان معصوم بیننده ی فیلم را آماج قرار میدهد و آرمانهای والای بسیج جهت کسب مهارت نظامی را نهی می کند. در سالی که بفرموده مقام معظم رهبری سال «همت مضاعف، تلاش مضاعف» نام گرفته، این تأکید بر دست و پا چلفتی بودن و عدم خشونت بسیار معنادار است و دهن کجی آشکاری به منویات رهبری و آرمان مقدس سپاه اسلام یعنی «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوه» میباشد که اوج تبلور آن را در عملیات استشهادی شاهد بوده ایم.
محور چهارم: القای شبهه ی عقبماندگی تکنولوژیک مسلمین
استکبار جهانی که از فتح قلههای هسته ای و تسخیر فضای اتمسفر توسط نظام اسلامی ایران دچار عجز و استیصال شده تبعاً سعی در القای شبهه و فرافکنی دارد. به این ترتیب در فیلم میبینیم که بی دندان (نماد نیروهای فریب خورده و مخملی داخل کشور) حتی از تعمیر دم (بال عقبی) خود عاجز است و برای این کار به کمک فنی هیکاپ نیاز دارد. سقوط پی در پی بی دندان نیز تلاش مزبوحانه ی دیگری است در القای این شبهه که هواپیماهای نظام اسلامی پی در پی سقوط میکنند حال آنکه تعداد سقوط هواپیماهای نیروی هوایی و خطوط جوی آمریکا بسیار بالاتر از توپولوپ ها و ایلیوشین های برادران روسی است. نکته در اینجاست که به خاطر سیطره ی رسانههای صهیونیستی بر غرب، اخبار سقوط بوئینگ ها و اف ۱۶ ها هیچگاه منتشر نمیشوند اما بخاطر «آزادی نزدیک به مطلق» در مملکت اسلامی ایران اخبار سقوط هواپیماهای ما بدون هیچ مانعی منتشر می شود. خوب است برادران متصدی رسانهها در این زمینه تدابیر پدافندی مقتضی اتخاذ کنند تا جلوی سوءاستفاده های تبلیغاتی غرب گرفته شود.
محور پنجم: آموزش تکنیک های نیرنگ سبز جهت غلبه بر نیروهای بسیجی
هیکاپ به تدریج یاد میگیرد و دوستان صهیونیست خود آموزش میدهد که برای غلبه بر نیروهای بسیجی (اژدهاها) به جای گرز و شمشیر (تکنولوژی پیشرفته ی نظامی) از تکنیک های ظریف تطمیع و جنگ روانی استفاده کنند. مثلاً به جای کوبیدن گرز بر سر یک اژدها (بخوانید بسیجی)، بهتر است گردن او را قلقلک بدهید ( توسل به نفس اماره و شهوانیات حریف) یا به جای جنگ و گریز کلاسیک (تکنیک شکستخورده ی آمریکا علیه برادران طالبان)، بهتر است نیروهای اسلام را با زخارف دنیوی، مانند دویدن دنبال انعکاس نور در آینه (تلویحی از ماهواره و اینترنت) مشغول و فرسوده کنید. البته روش های کلیدی جهت پدافند علیه این تکنیک های مزبوحانه توسط واحد پدافند نرم افزاری سپاه در جزوه ای جداگانه تهیه شده و در این مقال نمی گنجد.
محور ششم: (نعوظ بالله) تشبیه مقام معظم رهبری به اژدهای بزرگ
یکی از صهیونیستی ترین موتیف های این فیلم تلاش آن در القای این شبهه است که اژدهای بزرگ فاقد پشتوانه ی مردمی است و فقط با حربه ی ترس و ارعاب بر امت اژدها حکومت می کند. لذا هیکاپ و یاران صهیونیست اش میتوانند سوار بر اژدهاهای منافق و فریب خورد به بیت معظم له نفوذ کنند (اشاره به هجمه ی اینترنتی امثال ایران پروکسی). در این هجمه گارد محافظ مقام معظم اژدها (اشاره ی تلویحی به لشکر محمد رسول الله تهران) که در معرض تبلیغات مسموم استکباری وایکینگ ها قرار گرفته نه تنها همچون مردم کوفه رفتار میکند و به ندای «هل من ناصر ینصرنی» مقام معظم اژدها لبیک نمیگویند بلکه منافقانه از کنام اژدها فرار میکنند و بعضا به لشکر صهیونیستی وایکینگ می پیوندند.
محور هفتم: القای غلبه ی نهایی صهیونیسم و ذلت امت اسلام
در صحنه ی پایانی فیلم که دل هر بسیجی دلسوخته ای را به درد می آورد، میبینیم که وایکینگ ها که اکنون پس از نابودی نظام اسلامی بر کل منطقه سیطره یافتهاند با مهمیز و لگام زدن به امت اژدها مشغول سواری و کسب سود سرشار و لذتهای دنیوی از این رابطه ی استکباری هستند و تمام جزیره با خفت و ذلت امت اژدها زیر چکمه های وایکینگ های مستکبر قرار دارد. و این است هدف نهایی دکترینال «فتح نرم جهان». خدعه ای که البته با هشیاری همیشگی و دشمن شناسی مقام عظمای ولایت و همت و کار مضاعف دولت جهاد هسته ای همچون همیشه نقش بر آب خواهد شد و عن قریب پرچم پلوتونیومی امام عصر بر فراز قلههای جهان به اهتزاز در خواهد آمد. انشاءالله
1. کارشناس ارشد معاونت پدافند ضدبراندازی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نقل از نشریه ی عصر کاذب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر